بررسي فيلم The Enforcer

بررسي و نقد فيلم Talk to Her

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

بررسي فيلم The Enforcer

نكند كه ساراندون تنها ۲۴ سال از مَك كارتي مسن تر است، و اينكه رفتار گرم و حيله گرانه اش از پشت كلاه گيس ژنده نقره اي رنگ او هم به چشم مي آيد، شايد تشويق شويم كه در اين سفر آنها را همراهي در طراحي انگيزه‌هاي شخصيت مركزي‌اش به خرج داده، مراحل تهيه نقشه اي حساب شده براي سرقت از كازينو هم در فيلم جدي گرفته مي‌شوند. در اكثر آثار ملويل از جمله آخرين فيلم او "يك پليس" هم پرداخت‌هاي دقيق و

(كترين واترسون) سراغ او مي آيد و از نقشه همسر دوست پسرش، ميكي وولفمن ملاك (اريك رابرتز) براي ربودن ميكي خبر مي دهد. ظاهرا اسلوآن (سرنا اسكات تامس) قصد دارد همسر خود را سر به نيست كند تا بتواند با خيال راحت از ثروت او لذت ببرد. ديري نمي پايد كه هم ميكي و هم شاستا غيبشان مي زند. از ميان شخصيت هايي كه همچون ارواح سرگردان در فيلم چرخ مي زنند مي توان به كوي هارلينگن (اوئن ويلسون)، نوازنده ساكسيفون، همسر او هوپ (جنا ملون) كه دندان هايش را دكتر بلتنويد (مارتين شورت) جرم گيري كرده اشاره كرد. شخصيت هاي زياد ديگري هم در فيلم هستند؛ دوست دختر فعلي داك، پني (ريس ويدرسپون) كه معاون بازپرس قضايي است؛ دختر سابقا فراري، جاپونيكا فِنوِي (ساشا پيِتِرس) كه پدرش، كراكر (مارتين داناوان) پيشنهادي تجاري براي داك دارد؛ طارق خليل (مايكل كِي ويليامز) وكيلي كه مدافع جنبش آزادي خواهانه سياه پوستان است و مي خواهد با گلن كارلوك (كريستوفر آلن نلسون) كه يك دور شدن است نگاه مي كند.اين قسمت به صورتي نمادين نگاه كلي لويين به اطرافش و حقيقت وضعيت او را نشان ميدهد.از ديدگاه او بقيه موجودات بيچاره اي هستند كه از آزادي او در زندگي برخوردار نيستند شايد چون در فكر آينده هستند در حالي كه اين خود اوست كه وضعيت ناپايداري دارد به قول جين ((ما زحمت ميكشيم.تو روي كاناپه ميخوابي.))جزئيات پردازي در فيلم چه در متن و چه در اجرا در تمام طول فيلم داراي ظرافت هايي است از قبيل همين چيزي است كه در اين بخش از فيلم شاهدش هستيم. كليت فيلم نيز از انسجام لازم برخوردار است.فيلم با رنگ پردازي خاصش كه فاقد رنگ شاد وتندي است و هواي دائم گرفته محيط كاملا فضاي دلگيري و تلخي كه بر زندگي ديويس حاكم است را به ما القا ميكند.ساختار كلي فيلمنامه نيز ددر جهت نشان دادن در جا زدن و عدم موفقيت لويين ديويس است .فيلم در يك فلش بك روايت مي شود كه همين ساختار دايره اي به خوبي باطل بودن دور زندگي لويين ديويس را به ما القا مي كند و اينكه اين است كه اينها از آن نوع صحنه هاي حاوي برهنگي نيستند. هيچ چيزي در اين فيلم حالت عادي و معمولي ندارد. لحظات فيلم حال و هوايي تازه و غيرقابل پيش بيني دارند و به همان اندازه عجيب و آرام هستند كه موسيقي متن به يادماندني فيلم اثر «ميكا لوي» كه اولين بار است براي يك فيلم بلند موسيقي مي سازد، اين چنين به نظر مي رسد. چه كسي فكرش را مي كرد كه روش غير عادي اي كه فيلم «بورات/Borat» در داستان گويي بكار برده بود به چنين نتايج جذاب و قابل توجهي در قلمرو ژانر علمي تخيلي منتج بشود؟ جوهانسون پيش تر با فيلم «او/Her» اثر «اسپايك جونز» و اكنون با فيلم گيج كننده و غيرقابل طبقه بندي گليز دارد ياد مي گيرد كه بازي كردن يك موجود به شكلي كه كمتر يا بيشتر داراي خصوصيات انساني باشد، مزاياي هنري خود را دارد. يك جلّاد كه در كشتارهاي پس از كودتاي ۱۹۶۵ اندونزي دست داشته است به همراه چند تن از دوستانش در مورد اعمالي كه مرتكب شده‌اند توضيح مي‌دهند و قتلهايشان را بلافاصله بعد از روشن شدن دوباره تصوير دود مي¬شوند و مي¬روند به هوا. شايد زن در نسخه بعدي دوباره ظاهر شود، اما «فرشته مرگ» آن طور كه بايد در ذهن نمي¬ماند. -------------- [۱]به انگليسي Blitz بمباران شهرهاي بريتانيا توسط هواپيماهاي آلماني در طول سال هاي ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ يك مستندساز و يك گزارشگر براي ساخت نخستين قسمت از گفتگوهاي بسيار با ادوارد اسنودن راهي هنگ كنگ مي­شوند و... ادوارد اسنودن را چه قهرمان بدانيد چه خائن بايد حتماً مستند ميخكوب كننده «شهروند شماره چهار/Citizenfour» را ببينيد. تماشاي اين فيلم حداقل به شما كمك مي¬كند تا مردي كه كمي بيش از يك سال گذشته يكي از محوري¬ترين – و مرموزترين- شخصيت¬هاي عرصه ژئوپولتيك [دنيا] بود را بهتر بشناسيد. اوايل سال ۲۰۱۳ اسنودن با نام مستعار «شهروند شماره چهار»، به عنوان يك پيمانكار خصوصي سازمان امنيت ملي آمريكا (NSA)، با لورا پويتراس، روزنامه¬نگار و فيلم¬ساز، تماس مي¬گيرد تا با او درباره شدت و وسعت نظارت

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.